رویدرم؟

شاعری کِ شعرهاشو توی مبایل ذخیره کرد
وَخ نبود،حتی واسه گرفتِن قلم بِ دَس
قسم بِ  رَخ،،،کِ زیرِ سایه ش بزرگ شدم 
قسم بِ  نخل،،،کِ از عصارَش دُرُس شدم
قسم بِ این خاک،قسم بِ پنج حرفِش
شکسته میشم از شکفتن دردِش 
رویدرم؟
ای زااااادگاهم؟
من طاقتِ اَخمهاتو نداشتم 
از چشم ها اُفتادم با نِگاشتن 
و باز برای تو ریختم اشک
من خستم از ریختم،خستم از این اشک
من خواستم اَخمات از هم واشه
نَ خودنمایی با نگاشتن واژه 
من اشک شدم،توی چشمِ خستت
من حرف شدم،توی حلقِ بستت
من بی اعتنایي های مردُمِت رو،اُستادم
اشک ریختم و از چشم ها اُفتادم 
از چشمهایی کِ از یک خون و یک رَگ
از مردمی که شریکن جون از رُطَب
من حکمت این رفتار را درک کردم
من برای همیشه اینجا را ترک کردم.


-معذرت از همه ی کسانی که از قلم اشک ناخوش بودن.
-ممنون از همه ی اونایی که پشتم وایسادن.

حماسه سازان

تو از اشک چی میخوای؟

چی دوس داری بشنوی؟

چی اگه بگم میخوای بگی تِشنَمی؟

میخوای؟؟؟مث ناطق بشینم دوبیتی واسه دلبر بگم؟

دلگَش بشن عاشقا و بهم بیلاخ بدن

بی ناز بگم،کِ تو کَتِ من نبوده لالایی خوندن

ببین کیا اومدن درِ گوش من لالایی خوندن !

اونایی ک مدعی شعرن و،نخل،به قلم پیوند دادن 

ولی واسه نوشته های اشک، پی زن ، دادن، 

خبر، واسه رد یابی ...

حرفام نَ چِرت و پِرتَن،نَ هَس یاغي

اینا مغز میخواد تا خرخره هضم کنه

صدای برگ نخله توی مغزِ یک پشه

این دفعه کسی نرنجه خواهشا

اونایی که بیخود میرقصن فاحشن

همونا ک صُب تا شب بیلاخن

همونا کِ راس و چپ میبافن

همونا کِ خدادوستن،اما تو شلوار

واسه ی منو تو حماسها میسازن !

جوونی که فقط شونزه سال داشت

اشک ...
عشقه رويدر بود
اشكه رويدر بود
هنوز دارم پيرهني ک روش عكس رويدر بود ...

-كردنم تهديد ...
گفتن اگه ننویسی بهت ميديم تخفيف
گفتن اگه نباشی ميكنيمت تشويق
ترجيح دادم واسه شهري اشک بريزم ک
اگه نبودمش باز بهش داشتم تفكير
تخريب پشت تخريب
تحقير پشت تحقير
واسه یه ذره جوهرمركب و تبخيرِ
افكار جووني ک فقط شونزه سال داشت
ک شونزه سال باز ...
برگردم به عقب
ک همینم و بس
همینم و سخت
روی افکار خودم وایسادم
گلمو میزنم حتی اگه تو آفسایدم
چون مطمعنم ک بعد بازی ...
بعضیا تشخیص میدن ک گل سالمه
حاضرم اینو قسم بخورم ...
هر چند ک قبول دارم
اشتباه داوری،جزئی از بازیه !

ما پاستوریزه بودیم

ما پاستوريزه بوديم،تو پاكت شديم
از اين به بعد اشكو راحت بشين
از بُعدي كه بهت ميدم نظاره گر باش
عشقو هيچ وقت نكنه بشي خاطرخاش
دِ آخه آدم ، زده ميشه از اين زد و خرد ها
از عشق هاي . . ._____________
ههه،،،وقتي حتي شعرهاتو بايد سانسور كني!
كاش ميشد لااقل از ذهن،چند گيگ فراموشي رو دانلود كني
اين جوري خيلي بهتره،كلي از كارها راه ميفته
آخه تو اين قيد و بندها،آدم از زندگي وا ميفته
ما يه نقطه،،،پَسِ كمرمون هست...
كه وقتي بهش دست ميزني خون راه ميفته!
اينا همه تجربست
اشك؟ تو هم بسه ، پس...
بشين با خودت فكر كن يه خورده.

جاده ي رويدر

تقدير و سرنوشت دستِ ايزدِ اما

تاثير اين جاده نيست تو مرگ ما بي راه

ما سي ساله داريم تو اين راه جون ميديم

برابر با موي سر تا حالا خون ديديم

دلخوش به وعده هاي  شيرين شهرداري

آقاي شهردار؟ به خدا بريديم...!

(Ashkruydar)


تسليت

إنالله و إنا الیه راجعون

و هرازگاه در گذر زمان ، گذرثانیه های دنیای فانی ، جرس کاروان از رحیل مسافری خبر می دهد که در سکوتی آغاز بی پایان را می سراید...

درگذشت خواهر عزیزمان اسطوره صبر و مقاومت فاطمه جعفری ، همچنین ضایعه درگذشت برادر عزیزمان خرم دخداد و عماد براندیش  بر شما همشهریان و خانواده محترمشان تسلیت باد .

برای این عزیزان از درگاه ایزد لایزال مغفرت و برای بازماندگانشان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانیم .

روحشان قرین رحمت الهی . . .

آمین یارب العالمین

بازِ نُسخم

من كه توي همه ي قراردادها فسخم

خدا؟ تو نباشي بخوام به كي وصل شم؟!

تو زمونه اي كه همه تا دندون گرگن

چه خنجرهايي كه تا حالا به پهلوم خوردن

از تو مُردم ، هر چند دارم به تو ميدم فاز مثبت

ولي واسه نوشتن اشك ها هنوز بازِ نُسخم

آره...

بازِ نُسخم...

اين مرگ مغزيست

باران هفتاد و يك

غرور كوه شب

ترس لوتوركو

انزواي رخ

استعفاي من

امضاي خالق

لبخند جالب

بافور سالم

افراد عالم...


سرفه هاي من

شربت سينه

رو بغض و كينه

و سوپ مادر

رو فحش خواهر

به "احتمال"رفت

اين حس و اين حال

پشت در حال

عقرب سمي

پليچكانها

تو كنج ديوار

اين مرگ حتميست

اين مرگ مغزيست

اين مرگ مغزيست

اين مرگ مغزيست!!!(ashk)


پ ن:

 ما مست و منگيم مث مرگ مغزي

قسم به نسلي...

كه سوخت داديم

از جنس هميم

همديگرو دوست داريم.(yas)

كه ميخوام اينو بهت بگم...

ميتونستم...

حرفام رو جايي بزنم كه مخفي باشه ، شخصيتم

ذهنيتم ...

رو به حسي نميره كه گمان كنم ، خودم رو جاي منتقد زمان

مثل وب پاره...

كه ميخوام اينو بهت بگم ، كه واسم كاري نداره

په چرا تو چشات وايسادم و سرفه كردم؟!

كه تو بر بگردي بهم بگي گه خوردي از دم!

و اينه شعور سرزمين نخل و...

ههههه

قلم ها رو كه شكستن از دم...

قلم ها رو كه شكستن از دم!!!



يه سوال...

راستي...

اين سيم ايرانسل نبود؟؟؟!!!

چيده بودن...

يه هفته بيشتر بود خط نداشتيم...



خب...

ميخواستم همينو بدونم

مرسي

خسته نباشي.

جاده هاي خاكي

وقتي بهش فك ميكنيم سر درد مياريم

واسه سر كوچه ها شب گرد ميزاريم

ولي من ترسي ندارم از دزد گردنه

كل هراس من از دخترته...

با هف هشتا دوس پسر و كلي سيم كارت

و يك مبايل مخفي توي جيبهاش

و مدرسه ي ديني پشت ديوار

ههههه...

با پدر و مادري بي حال و بيمار

و كله هايي كه خم شده توي پنجره

توي نجميه...

واسه ديد زدن

با يه تيپ خفن

و با يك باجاج

بسته ميشه مخا واسه ازدواج

خيلي مسخرست!!!

و من از غرض...

ميزنم به نخل و قلم پوزخند

و تو بر ميگردي به من ميگي گوسفندي!

خوشبختي...به شعارهاي آبكي دادن نيست عامو

ليستامو...نگا، ببين كيا رو بردم تو بلك ليست؟

بي خودي نگو اشك بلد نيست

اخه كجاي شهر سالمه؟

جالبه....

كه دستاورد شهرداري بشه بلوار ورزش

و اختراع سهيل كه شده باعث گردش

گردش نام اين شهر تو چرخه ي شهرها

بشين به پاي اشك به عرضه ي دردها

تا بريزم رو دستت آب پاكي رو

تا بهت نشون بدم جاده هاي خاكي رو...

~~~Ashk~~~

اینجا...

تنها چیزی که ارزش نداره قلمه

کلمه به کلمه پشت سر هم ببافیم که چی؟

اینجا سرزمین نخل و حشمه!!!

آره...

اینجا سرزمین نخل و حشمه!!!

چشم ها را باید شست...

بازگشت رویدر نیوز رو به تمام رویدری ها تبریک میگم و براش در ادامه راه آرزوی موفقیت میکنم.

شهری که...

عمق آرزومون کارگری تو شرکت فولاده

به خدا کولاکه...

دوهزار بشیم تو کنکور خر کیف شدیم از قبل

نه الحق،با چه چیزایی کف بر میشیم عمدا

تا حالا زیر پوستی رفتی تو تریپ ملت؟

 دیدی چطور همه تو کف جنس مخالفن؟

 ببین چطور همه با فاز من مخالفن...

 مخ هایی که تعطیل شده کف آسفالت

زندگی که تحمیل شده مثل پارسال

دلخوشیم به چراغهای بلوار ورزش

جمکرانی که هوخشوست و جمعه چرخش

روشن فکر شهر هم اینجا فاسد شد

لول کرد،شیشه زد،سالم شد!

نه به دختر نوزادی که بالغ شد

و نه به جماعت تبلیغی که حاکم شد

نه به اون دهاتی بودن و جهان سومی

نه به فارسی وان شدن و این بی ناموسی

شهری که مرد و کسی روش نماز نخوند

شهری که سوخت و نه آتیش بود و نه دود.

ای قلم

ای قلم

جا نزن

بنویس،تا جایی که جا داره بر این صفحه ی روزگار

وفادار بمون به عهدی که بستی با من

و دیگر...

این که کشنده باش مثل زهر عقرب رویدر.

مهمونی خدا بود...

ماه مهمونی خدا بود...

جدا بود...

اسم ما از لیست مهمونا چرا پس؟!

لیست رو ملا ها دادن به خدا،پارتی بازی بود...استخفرالله!!!

خدایا...

یعنی باید سه چار کیلو متر ریش بذاریم حتما؟

بمالیم...

پیشونیمون رو به فرش مسجد سیاه شه همه بگن احسنت!

منکریم...

تو ذهن اونا تو رو ما

کافریم...

اونا فقط تو رو میشناسن ولاغیر!

حسی بالاتر از طلای المپیک

اون موقع رئیس آموزش و پرورش بود

یادمه سر زده به کلاس ها سر میزد و دفتر کلاسی ها رو چک میکرد

بعد به هر کی که تو نمراتش پیشرفت کرده بود یه خودکار جایزه میداد

با این که هممون خودکار داشتیم اما جایزه گرفتنش از دست اون خرکیفمون میکرد!

وقتی که اسممون رو صدا میزد حس عجیبی داشتیم

حسی بالاتر از طلای المپیک!

اون کوه انگیزه بود.

اسطوره رویدری ها برگشت

خوشحالم که اسطوره برگشته...

من براش در ادامه ی راه آرزوی موفقیت میکنم.

آدرس وبلاگ اسطوره: http://oos2re.blogsky.com/

تف به این زمون

شروا بوده و حالا رو ریتم هیپ هاپ میرقصه مغزم

یعنی واسه در آوردن نون و آب میترسه نسلم؟!

نه حاجی،پینه های دست ما داره واسه لاستیک خودرو به کار میره

آره،ما آسفالتو چاک زدیم،رسیدیم اینجا ، با یه بوی بد!

این نسل هم اگه قرار بود جا بزنه آرد نمیکرد هسته ی خرما ، واسه نون شب!

آسمون شهر...

کدره به لطف شما بالا نشینا

دماغایی که با عمل بالا میدین تا

جردن ببینن کدوم بهتره

مث شب پره

ما فقط شبا دیده میشیم توی زندگی

یالا بهم بگین...

اینه زندگی؟

وقتی چپ و راست داریم میزنیم توی گوش هم

همسایه؟

ههههه{خنده}

داره می پاشه توی کوچه سم

رفیقمه...

ولی تو فکر اینه که مثل جن آزاریم کنه

میخواد در گوشم قصه بگه لالایم کنه

این چیزا رو میبینم،میگم تف به این زمون

اشک جا نزن،باز قرص بمون.

(مخاطب خاص)

کفن پوش

خب،تو برو توی بهشت و ما هم میشیم کافر،ولی کافر اونیه که تا آخر نره هدفی که داشته توی زندگیش و باور کنه شکستو که قوی تره از اون...

داره پنج وقت گوش میده به صدای اذوون ، اما حس میکنم هیچی بارش نیست از اونی که هزار و چهار صد سال قبل ما بود...

مثل طاعون...

افتاده به جون ملت مدگرایی!

از چه راهی...

پول در آرن دیگه مهم نیست مهم اینه بچه گشنه نذاره سر روی بالش

من خواهش دارم ازت اینو گوش کن...

جسمو ولش کن،برو حموم روحو دوش کن

بعد اتوش کن...

کفنی که بهت میدن در نهایت.

وقتی یک اشتباه دو بار تکرار میشود


عکس

مسجد جامع قبله-مسجد تاریخی ویران شده «بخش کوخرد»!



عکس

مسجد جامع ملک القدوس-مسجد تاریخی ویران شده«شهر رویدر»!


ملت ما

اینک مسیج میکند و میخندد...

ملتی که"محمودی ها"در خود دارد!

شبکه ی فارسی2افتتاح شد

در پی استقبال کم نظیر مردم از کانال فارسی1

و موفقیت های پی در پی شبکه

به همت مدیران زحمتکش آن

اینک شبکه فارسی2 افتتاح شد.


جهت دریافت کانال از فرکانس ذیل استفاده کنید...

فرکانس:در87کیلومتری شمال غربی بندرخمیر و 140کیلومتری بندرعباس.


پ.ن:1کافیست فقط به این نقطه سفر کنید تا از دیدن فیلم های هالیوودی این کانال لذت ببرید.

پ.ن2:با آرزوی موفقیت های بیشتر این مجموعه.

حسرت

میگه: شما هم رو زمین خاکی توپ میزنین؟

میگم: نه،،،

ما زمینمون چمنه،جوونامون اونجا مسابقات رو برگزار میکنن...

میگه: باریکلا...

معلومه که مسئولین فعالی دارین،ما که هنوز داریم رو زمین خاکی توپ میزنیم.(باحسرت)


پ.ن1: اما اون نمیدونه که ما تو شهرمون یه کتابخونه نداریم!

پ.ن2: و این رو هم نمیدونه که وقتی روستا بودیم دو کتابخونه فعال داشتیم!

پ.ن3:هر دو (حسرت) اما این کجا و آن کجا!

       



سرزمین نخل و قلم...

-برای کسانی که میگفتند:اینجا رویدر است و مردمانش عاشق بارانند

-برای کسانی که میگفتند:اینجا وقتی باران می بارد همه عاشق می شوند

-و برای کسانی که میگفتند:اینجا سرزمین نخل و قلم است.



اینجا

سرزمین نخل و قلم...


نخل ها افسرده شده اند

و قلم ها شکسته اند

باران،،،

تو  هم  نبار

دیگر هیچ کس عاشق نیست!!!



فضای مجازی شهر رویدر

(قبل از سال 1380در فضای مجازی جستجوی کلمه(رویدر)بی نتیجه بود!)

سال1380شخصی به نام (عادل عبدالله درر)سایتی به نام(رویدر)احداث می کند...

سایت رویدر(اینجا رویدر است)فعالیت خود را با بازتاب خبرها و رویدادها ی رویدر آغاز می کند و نام(عادل عبدالله درر)به عنوان (پدر مجازی رویدر) به ثبت می رسد...

موتور های جستو جو نام(رویدر)را در اینترنت نمایش می دهند...

جوانان رویدری به وب نویسی علاقه مند می شوند...

تعداد وبلاگ نویسان روز به روز بیشتر می شود...

وبلاگ های عاشقانه  با مطالبی کپی شده اوج می گیرد...

وبلاگ هایی در مدح و ستایش رویدر روی کار می آیند...

رویدردر فضای مجازی تبدیل به مدینه ای فاضله می شود....

(اسطوره)ظهور می کند...

و اولین جرقه های نقد به قلم او زده می شود...

(ستاره ی سرخ) روی کار می آید و با قلمی نرم تر از اسطوره مسائل را بررسی می کند...

(کوه شب-عارف) به عکس گذاشتن از رویدر مشغول می شود...

(وب پاره) متولد می شود...

شعر طنز و انتقادی چاشنی کار می شود...

سایت(رویدر)کماکان می نو یسد...

(مضاحک الملک) ظهور می کند...

شعر طنز و انتقادی به اوج خود می رسد...

(ابابیل رویدر) به اشعار محلی روی می آورد...

فضای مجازی رویدر متنوع می شود...

تعداد وبلاگ نویسان روز به روز بیشتر می شود...

اختلافات به اوج خود می رسد...

(وب پاره) کم کار می شود!...

سایت(رویدر)به حالت تعلیق در می آید...

مجازی رویدر به دور از خبر ها و رویداد های شهر به سر می برد...

(رویدر نیوز) ظهور می کند...

سایت (رویدر) دوباره بروز می شود...

(مجردهای رویدری) به معرفی جوانان موفق می پردازد...

رویدر نیوز اوج می گیرد...

مضاحک می رود!...

سایت رویدر بعد10 سال فعالیت می نویسد ، پایان!...

و اسطوره بعد 5 سال مقاومت، از فحاشان خسته می شود و سر انجام می رود...

فحاشان پرونده ی مجردها را نیز می بندند...

فضای انتقادی کم رنگ می شود...

وبلاگ های خبری زیاد می شوند...

رویدر نیوز بیشترین مخاطب را به خود اختصاص می دهد...

کوه شب-عارف ، هک می شود و به جای دیگری نقل مکان می کند...

و سرانجام...

 رویدر نیوز ((پایان))را به روی خروجی خود می آورد!...


و داستان پر فراز و نشیب فضای مجازی شهر رویدر همچنان ادامه دارد...

نکن...

نکن برادر من...

جاذبه ی گردشگری رو « برزه » نکن

به خدا زشته...!


تنهام نذار

من بدون تو نمیتونم

خودت هم اینو میدونی

میدونی که اگه نباشی میمیرم

 که اگه بری داغون میشم

نه ...

بگو که تنهام نمیذاری

بگو که هنوز هم دوسم داری

بگو که تا آخر پام وایسادی

خدایا من با تو ام!

نکنه تو هم مثل بنده هات فکر می کنی دارم با دوست دخترم حرف می زنم؟!

صدامو میشنوی؟

من با تو ام

تنهام نذار.

 

در شهر من...

همه جا سر سبز است

گله ها امن و امان

می چرند خوشبختی

گرگی در کار نیست...!

یادآوری

-ساسان(جد اردشیر بابکان)شخصا سرپرستی بنای آتشکده ای را برعهده گرفت که تبدیل به یکی از بزرگ ترین و مهم ترین آتشکده های آن زمان گشت،خرابه های این آتشکده اینک در اطراف روستای کاریان،لارستان به چشم می خورد...


-تمدن عظیم شهر سیبه که از آن به عنوان شهر فراموش شده ساسانیان یاد می شود در زیر دهستان کوخرد ،بستک دست نخورده مدفون مانده...


پ.ن:1ای مردم عزیز و بزرگوار جنوب پارس خواهشا وقتی میگن تاریخ نگو کاروان سرا...!وقتی میگن تمدن نگو فوقش800،700 سال...! وقتی میگن نژاد نگو سامی...!وقتی میگن خلیج نگو عربی...!


پ.ن:2ای تو که خاکت را به پول فروختی جدت،بهرام برای این خاک گور می گرفت.